۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

نوشته ای از مادری که اعضای خانواده اش در زندان اند

انتشار :فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

قامت ایران را با باتوم شکسته

عرض تسلیت
تلویزیون را روشن کردم باز صدای گلوله از اخبارها به گوشم رسید دو تن دیگر محمدرضا زمانی و آرش رحمانی پور بدون ابلاغ حکم و اثبات اتهام و نو زاده ای که با زاده نشدنش مثال شیرخواران دورۀ حضرت موسی را بیاد تاریخ می آورد مگر این جوانان خود رو بودند وريشه در جانها نداشتند که پنهان و بی گناه قربانی شدند.
حس مادری و رنج پدری رگ و ریشۀ تنم را چنگ می زند. بسی خون جوانان را حلال کردند!
زنان ایرانی برای جوانانشان صورت خاک را با سرانگشتانشان می خراشیدند و بر سر می ریختند. اقیانوس ایران رنگ خون بر خود گرفته .
شمالش در مه وباران ابر پیچیده است کسی قامت ایران را با باتوم شکسته.
یکی شلاق بر تن ایران کشیده است و چنگالش را بسوی بچه هایش جلو برده, اما ایران این گربۀ ظاهراً در نقش خواب، خواب دیده است که بچه های ولگرد کوچه ,تخم هایش را به غارت بردند و کودکان جان پرورده اش را می خواهد .
گربه هراسان دارد از خواب بیدار می شود و می خواهد خوابش را به بهشت تعبیر کند.

مادری که اعضای خانواده اش در زندان اند
بهمن 1388
Share/Bookmark

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر